رمان

ساخت وبلاگ
دانلود

رمان...
ما را در سایت رمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khatereman بازدید : 150 تاريخ : يکشنبه 26 مرداد 1399 ساعت: 12:55

دانلود

رمان...
ما را در سایت رمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khatereman بازدید : 143 تاريخ : يکشنبه 26 مرداد 1399 ساعت: 12:55

دانلود

رمان...
ما را در سایت رمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khatereman بازدید : 144 تاريخ : يکشنبه 26 مرداد 1399 ساعت: 12:55

دانلود

رمان...
ما را در سایت رمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khatereman بازدید : 112 تاريخ : يکشنبه 26 مرداد 1399 ساعت: 12:55

سلام.وقتتون بخیر باشه و امیدوارم خوب و خوش باشین همیشه.. ظاهرا قسمت شده همینجوری یه هویی بریم شمالخودمم شوکه شدم ...خخخخخخ اصلا هم حوصله رانندگی ندارم..اخه راننده شخصی خانواده منم فعلا(البته تو مسافرت ها) تصمیم های خانواده من واقعا غیر قابل پیش بینیه..میری بیرون برمیگردی خودشون تصمیم گرفتن و همه کارا رو هم کردن میگن حاظر شو فردا بریم......خخخخخخ.. بریم ببینیم چی میشه...ایشالا خوش میگذره... برچسب‌ها: شمال, مسافرت, رانندگی, تصمیم[ پنجشنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۹۶ ] [ 19:27 ] [ paradise ] [ ] رمان...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khatereman بازدید : 131 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 4:42

ترول توپ دانشگاهی و پسرونه “دردسر پسرها در دانشگاه” همراه با مطلب طنز “رفتار پسرهای دانشجو از ترم اول تا آخر دانشگاه ” رو برای شما آماده کرده ایم که امیدوارم لذت ببرید . مطلب طنز : رفتار پسرهای دانشجو از ترم اول تا آخر دانشگاه رفتار پسرهای دانشجو از ترم اول تا آخر دانشگاه (طنز)•  ترم اول (ترم جو گیریدگی):الو سلام مامانی. منم هوشنگ.وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه. وای خدا خوابگاه رو بگو.وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدنو جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده؛ تنم مور مور میشه…راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه.دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشس!لامصب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه!!!پریشب یکی از بچه ها به خاطر Over Dose از دانش رفت بخش مسمویت بیمارستان! رفتار پسرهای دانشجو از ترم اول تا آخر دانشگاه (طنز) • ترم دوم (ترم عاشق شدگی):آه ای مریم. ای عشق من. همه زندگی من.می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی.می خواهمت با تمام وجود عزیزم.همه پول و سرمایه من متعلق به توست.بدون تو این دنیا رو نمی خوام. کی میشه این درس من تموم شه تا بیام باهات ازدواج کنم رمان...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khatereman بازدید : 162 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 4:42

پروردگارا 

             

داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم

                            

چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.

     

یادم باشد حرفی نزنم به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم دل کسی بلرزد 
خطی ننویسم آزار دهد کسی را
که تنها دل من ؛ دل نیست

رمان...
ما را در سایت رمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khatereman بازدید : 161 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 4:42

  هوا بدجورى طوفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى از سرما مچاله شده بودند...هر دو لباس‌هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى‌لرزیدندپسرک پرسید: " ببخشین خانم! کاغذ باطله دارین؟ " کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آن ها کمکی کنم.مى‌خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به پاهاى کوچک آن ها افتاد که توى دمپایى‌هاى کهنه کوچکشان قرمز شده بود.گفتم: بیایین تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم.آن ها را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخارى نشاندم تا پاهای شان را گرم کنند، بعد یک فنجان شیرکاکائو و کمى نان برشته و مربا به آن ها دادم و مشغول کار خودم شدم.زیر چشمى دیدم که دختر کوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد، بعد پرسید: ببخشین خانم! شما پولدارین؟ نگاهى به روکش نخ نماى مبل هایمان انداختم و گفتم: من اوه نه! دختر کوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبکى گذاشت و گفت: آخه رنگ فنجون و نعلبکى‌اش به هم مى خوره.آن ها درحالى که بسته‌هاى کاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند ...فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آن‌ها دقت کردم،بعد سیب زمینى ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم.سیب زمینى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، یک شغل خوب و دائمى، همه این ها به هم مى آمدند.صند رمان...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khatereman بازدید : 164 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 4:42

سلام دوستان عزیزم

این وبلاگ صرفا جهت نوشتن خاطرات منو شما هس تا بتونیم مشکلات و حتی خاطرات و دلنوشته هامون رو اینجا بنویسیم

برای ارتباط با من و ارسال دلنوشته هاتون میتونین به آی دی تلگرامی paradise2200 پی ام بدین...ممنونم از همتون


برچسب‌ها: دلنوشته, خاطره, مشکل, خاطرات, خاطرات من رمان...
ما را در سایت رمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khatereman بازدید : 166 تاريخ : سه شنبه 23 آبان 1396 ساعت: 20:36

من متولد 1377 هستم...پارسال بعد از 12 سال دغدغه و استرس و رفت امد به مدرسه بالاخره کنکور دادم...ولی از اونجایی که بچه درسخونی نبودم قبول نشدم...رتبم تو رشته انسانی اومده بود 30000...بنا بر این انتخاب رشته نکردم و تصمیم گرفتم یک سال یگه هم بمونم پشت ک رمان...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان دنبال می کنید

برچسب : دانشگاه, نویسنده : khatereman بازدید : 166 تاريخ : سه شنبه 23 آبان 1396 ساعت: 20:36